ما را به رندی افسانه کردند!

یا او

 

...

_ بیا من را به رندی افسانه کن ...

   خنده کنان می گذرد ... می گذرد از من.

...

...

...

بیا خود را به رندی افسانه کنیم ...ش

_ سکوتم نشانه رضایت است ... گذر نمی کنم از او.

 

         دست ها به آسمان ... الهی !

                                  ما را به رندیمان افسانه کن ... افسانه!

         و ندا آمد ... شما به رندیتان افسانه شدید ...

 

و امروز 6 ماه است که

ما به رندیمان افسانه شدیم ...

افسانه شدیم ...

شدیم ...

 

و رسالت دلشدگان به افسون رندی ادامه دارد ...

نظرات 9 + ارسال نظر
فرهاد.آیینه جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 13:25 http://mirror.blogsky.com

سلام...اگه تونستی به من یه اس ام اس بزن و توضیح بده... یه کم خنگ شدم... افسانه شدی شما؟... خب ما هم شدیم رویا!!! می تونیم دوستای خوبی باشیم...

پیام شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:51 http://insunset

به دنبال کدامین قصه و افسانه می گردی
درین بیغوله ردپایی از یاران نمی یابی
چراغ شیخ شد خاموش و این افسانه روشن شد
که در شهر بدان میراثی از انسان نمی یابی...

در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم...
بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست نیست...

افسانه شدی...ای دوست ما نیز کابوس دنیای پوچ شدیم...

محمد مهدی شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:55

ما که هنوز خودمونیم(اما سعی در بهتر شدن داریم!)

راستی این افسانه کییه؟؟ !

فرهاد دلشدگان شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 15:56

و چه دو روز جالبی با هم تلاقی کردند... ۲۲ دی و ۲۲ دی...
۱۹ سالگی یه افسون شده با ۶ ماهگی افسانه ها با هم تلاقی کردند... و اسمش شد ۲۲ دی ۱۳۸۵... سالی که فراموشش نمی کنم.. به قول تو سال شروع افسانه ها...
از اینکه دستها بالا میره و گفته میشه خدایا... خوشحالم... ولی رنج من از آن ناگفتنی است... ناگفتنی... دردیست غیر مردن کآن را دوا نباشد .. پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن....
از اینکه ااغنا نمیشم با خیلی چیزا دیگه ناراحت نیستم... چون آدمی که اغنا شده دیگه حرکت نمی کنه... من دنبال اون که اغنام کنه می گردم... میگن پیدا میشه...

فرهاد.آیینه شنبه 23 دی‌ماه سال 1385 ساعت 20:48 http://mirror.blogsky.com

...(در جواب فرهاد.دلشدگان)...اگه به خدا خیلی نزدیک باشی... آره... پیدا میشه تو همین دنیا... اما حقیقت اینه که اون که اغنا کنه اینجا نیست... همون که گفتم... دنیای دیگری باید...

سید احمد ذبیحی سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:52 http://www.daily.blogfa.com

سلام دوست خوبم

محمد امین(محب) یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:45 http://amin_mohebali@yahoo.com

سلام...
برای دلشدگان:

امروز چه روز است که خورشید دوتاست
امروز ز روزها برونست و جداست
از چرخ به خاکیان نثاراست و صداست
کای ((دلشدگان ))مژده که این روز شماست
(مولوی)

برای فرهادین:
درسته که :
((آّدمی در عالم خاکی نمی آید بدست))
اما دلشده ها که در عالم خاکی زندگی نمیکنن...
یا علی

یه همکلاسی سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 16:23

سلام.
خوندن مطالبت باعث شد برای چندمین بار به خودم یاد آوری کنم که:اینقدر زود راجع به مردم قضاوت نکن!
*چه بسا اندیشه های عمیقی که از کنارشان به سادگی می گذریم*.
آفرین بر تو و بر ادراک بلندت آقا رضا.......

محمد امین سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 21:01 http://www.ahmadzade.ir

شما کدوم رضا ای؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد