سلام
دیروز صبح از اصفهان برگشتم.خیلی سفر خوبی بود.خیلی چیزهای جدید یاد گرفتم.نوع برخورد با بعضی ها؛پیدا کردن دوستانی که تاحالا کمتر باهاشون بودم؛شناختن دشمن واقعی ؛و از همه مهمتر بیت زیر:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
توی دوتا زمینه به این بیت رسیدم.یکی توی دوستیها.یعنی ما خیلی چیزها رو میتونیم از دوستان نزدیک خودمون و دوروبریهامون بدست بیاریم.اما باور نداریم و دنبال تمنا از بیگانه هستیم.دیگه اینکه در مورد ایرانیها و ایران به این بیت رسیدم.اینکه چرا ما به زیباییها ؛ تمدن ؛ فرهنگ و تاریخ خودمین بها نمیدیم و حتی خیلی از اونا رو نمیشناسیم در حالی که خارجی ها مات و مبهوت به تاریخ ما نگاه میکنن.توی اصفهان وقتی با توریستها همصحبت میشدی یه جمله بود که تقریباً همه شون میگفتن: You must be proud of your country
یعنی شما باید به کشورتون افتخار کنید.یه توریست آمریکایی بود که میگفت این دفعه اولیه که به ایران میاد ولی قطعاً دفعه آخرش نخواهد بود.
خلاصه قدر ایرانتون رو بدونید. بعد از سفر مریض شدم و الآن هم خسته ام. دیگه بیش از این صحبت نمیکنم.
راستی عیدتون هم مبارک باشه.
یا علی
فرهاد
سلام
ممنونم از لطفتون و از اینکه وبلاگم رو میخونید.یه نکته ای رو میخواستم به دوستان وبلاگ نویس بگم و اون اینه که بنده وبلاگهاتونو میخونم اما کمتر ممکنه نظر بذارم.اینو از این بابت گفتم که فکر نکنید این رابطه یک طرفه است.
دوروز پیش توی جلسه تحویل کارنامه بنده به عنوان مجری برنامه انتخاب شده بودم.میخواستم قبل از شروع برنامه یه شعر از حافظ بخونم.هرچی با خودم کلنجار رفتم بین چند تا از اشعارش نتونستم یکی رو انتخاب کنم.به همین خاطر به یکی از بچه ها مراجعه کردم و ازش کمک خواستم.گفت وقتی روی سن رفتی یه بسم الله بگو و تفاٌل بزن و مطمئن باش که حافظ کمکت میکنه.من هم با کلی اضطراب روی سن رفتم و همین کار رو کردم.این شعر اومد:
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
.
.
.
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
وای که حافظ چی گفته.واقعاً آدمو مست میکنه.هر چقدر آدم فکر میکنه باز هم نمیتونه قبول کنه که یه آدم بتونه چنین مفهومی رو اون هم اینجوری بگه.مخصوصاً بیت آخر.پرفسور ادوارد براون خطاب به حافظ میگه:<<حافظ میدانی تو چه کرده ای.تو بدترین مصالح را گرفته ای و از صدای فریاد و بدبختی صدای زاغ و زغن سمفونی تولید کردی.این چه معجزه ایست.>>
به این دلیل گفته بدترین مصالح وصدای زاغ و زغن چون در زمان حافظ ایران در شرایط سختی قرار داشت و ده بار شیراز به غارت رسید.
اینه که بقیه گوهر های ما رو یافتن و ما آنچه خود داریم زبیگانه تمنا میکنیم.
حرف آخر: "ولا تموتن الا بانتم مسلمون" مراقب باشید که نمیرید در حالی که به مقام تسلیم نرسیده باشید.
یا علی
فرهاد
سلام
توی این چند روز به این موضوع فکر میکردم که یه روزی بالاخره هست که هیچکس دور و برت نیست. ولی هیچ وقت و ساعتی رو نمیتونی پیدا کنی که خدا باهات نباشه. ماخیلی وقتها خودمینی به آدمها نیازمند میدونیم در صورتی که بی نیاز مطلق بالای سر ما؛نه بلکه نزدیک تر از حبل ورید به ماست. اینو فقط گفتم واسه یادآوری.چون گاهی فراموشمون میشه.
یا علی
فرهاد
سلام
بهتون توصیه میکنم که ذوق و شوق استفاده از این دستگاه شما رو از خوندن توصیه های روی اون محروم نکنه.
یا علی
فرهاد
سلام
فرهاد